نفس چيست؟
دشمن ترين دشمن تو نفس توست.(امام علي عليه اسلام)
نفس چيست؟
آدمي همراه باخصوصيات وبه نوعي ضعف هاوقوت هاپا ب عرصه اي جهان گذاشته است.انسان همواره دروجودخودپرورش دهنده اي استعدادهاي ذاتي بوده ودرعين حال بابهادادن به بعضي ازضعف هاي وجودي خودباعث به وجودآمدن رذايل اخلاقي يابه نوعي عادت هاي ناپسنددرخويش گرديده است.
آفريدگاردروجودانسان چيزي رابه عنوان نفس قرارداده که درهنگام تولددرکالبداودميده شده ودرهنگام مرگ ازجسم جدامي شود.(انعام/39)
ازنظرقران نفس انسان به اقسامي تقسيم مي گرددکه يا انسان رابه کمال وسرمنزل مقصود مي رساندويااورادرورطه ي سيدشيطان وسقوط دردوزخ مي کشاند.
نفس درقران کريم به معناي خودآمده است که هم درباره اي خداوندمتعال وهم درباره اي انسان باهمين نام به کاررفته است. درزبان عربي نيزوقتي گفته مي شود:من عرفه نفسه…يعني کسي که خودراشناخت.
شناخت نفس به جهاتي براي انسان ضروري است زيراشناخت نفس به معناي شناخت خويشتن خويش است.انسان براي تعامل وايجادتعادل درخودنيازبه خودشناسي داردبايدبتواندازظرفيت هاي انديشه وذات خويش آگاهي يابدزيرااگربه آخرت هم اعتقادنداشته باشدبراي بزندگي دردنيانيزبايدظرفيت هاي خودرابشناسد.بنابرنيازهاي خوداهداف راسامان دهي وبرپايه ظريت هاومحدوديت هاآن رابه مقصدبرساندعلاوه براين انسان هاي متدين شناخت خودراشناخت خداوندمي دانندوبنابرفرموده اي بزرگان دين :کسي که خودرابشناسدخداراشناخته است.
پس نفس همان خودانسان است که شناختش براي انسان ضروري است.نفس وقتي دردرجه ي پايين ووسوسه ي شياطين قراربگيردممکن است مقاومت نکرده تحت سلطه ي شيطان انسان رابه انجام کارهاي نابه جا فرمان دهدکه همان نفس اماره است دروقتي ديگردرپرتوسايه عقل اورابه خيرانديشي وکارنيک فرمان دهدکه همان نفس لوامه يامطمئنه استدرعين حال بايدگفت که انسان داراي نفس هاوخودهاي جداگانه نيست که هرکدام اورابه چيزي فرمان دهندبلکه اين خودواحده اوست که وقتي درشرايط گوناگون قراربگيردعکس العمل متفاوتي که انواع نفس راشامل ميشودازخودنشان مي دهدکه عبارتنداز:1-نفس مسوله ياهمان هواي نفس که براي ترغيب وتشويق بشربه کارهاي ناپسندبه نيکوجلوه دادن بديهادرنظرانسان اقدام مي کندسرمنشا اين نفس وسوسه هاي شيطاني ايست بديهاراخوب وخوبي رابدنشان مي دهدوباعث لذت کاذب درسطح ظاهري گناه مي شودقران کريم درسوره اي يوسف آيه 83مي فرمايد:هوسهاي نفساني شمااين کاررابراي شماآراسته است..
2-نوع ديگرنفس نفس اماره است دراين موردباطل براي فردبه خوبي مشخص است ولي نفس اورابه بدي فرمان داده واومي پذيرد
عقل وايمان توا ن مهارکردن اوراندارندوتسليم نفس اماره مي شوندکه اين به خاطرضعف ايمان وعدم خودسازي فرداست.خدااززبان حضرت يوسف مي فرمايد:هرگزنفس خودراتبرئه نميکنم که نفس بسياربه بديها امرمي کندمگرآنچه پذوردگارم رحم کندوپروردگارم غفورورحيم است.(يوسف/53)
نفس اماره همان نفسي بودکه قابيل راوادارکردتابرادرش هابيل رابه قتل برساند.
3-نوع سوم نفس ملهمه است همان نفسي که خداوندشروخيرش رابه اوالهام کرده است خداوندآدمي رابدون شناخت نيافريده پس انسان دربرابراعمالي که انجام مي دهدبهانه اي براي ندانستن نداردزيراهم باهدايت باطني وهم پيامبراني که براي راهنماي اوفرستاده شده است راهنماي مي شود.
4-نوع چهارم نفس نفس لوامه ياملامتگراست که هرگاه باالهامات فجوري ووسوسه هاي شيطاني مواجه يامرتکب گناهي شوداين نفس اورابه سرزنش وملامت خودوادارمي کندتاگرايش به زشتي وعمل به آن پيدانکندخداونددرقران مي فرمايد:سوگندبه روزقيامت
وسوگندبه نفس لوامه که رستاخيزحق است.پس همانطورکه نفس ملامتگر(وجدان بيدار)انسان راازدرون بازخواست مي کنددرقيامت نيزاينگونه است وانسان بايدپاسخ گوي اعمال خودباشد.
5-نوع آخرنفس روح به اطمينان وکمال رسيده است که همان نفس مطمئنه گفته مي شود.دراين مرحله انسان نفس سرکش رارام کرده است.خداونددرسوره ي فجرمي فرمايد:اي نفس مطمئنه به سوي پروردگارت بازگرددرحالي که هم توازاوخشنودي وهم اوازتو.اطمينان باآرامش بدست مي آيدواين آرامش جزبايادخداحاصل نميشودهمانطورکه خداوندسوره ي رعدايه28ميفرمايد:تنهابايادخدادلهاآرام ميگيرد.
انسان والابايدبابهره گيري ازالهامات دروني که همان نفس ملهمه است خوبي وبدي رادريابدوبانفس مسوله که بدي راخوب وخوبي رابدجلوه مي دهدمبارزه کردهواگردچارگناه ونزديکي به اوشدبابهره گيري ازتقواونفس لوامه ووجدان بيداربه تزکيه نفس پرداختهتابه کمال ايمان واطمينان قلبي برسد که همان خوشنودي پروردگاراست دست يافته ورستگارشود.قدافلح من زکها(کسي که اهل تزکيه نفس باشدرستگارمي شود).ورسيدن به اين مقصدجزدرسايه پيروي ازقران ورهنمودهاي چراغان هدايتي که اهل بيت هستندميسرنميشوداگرچه اين راه سختي هاوکوششهاي زيادي راطلب مي کندولياگرانسان درراه درست قدم برداردلطف خداشامل اوبودهپس همنطور که خداوندوعده کرده است حتمااوراهدايت وبه مقصدمي رساندواين سختي هارابه آساني تبديل مي کند.امام علي(ع)نمونه والاي رسيدن به اين کمال ورستگاري بوده اندوسربه سجده اي بندگي وتسليم امرپروردگارداشتندکه بسوي اوبازگشتنددرحالي که فرمودند:فزت برب الکعبه.(به خداي کعبه رستگارشدم)